مترجم: نازی نظاملی، شايان شمس
سرپرست گفتار: رضا آفتابی
- به نظرم تیتراژ مثل یک پرده است. وقتی توی تئاتر پرده کنار میره، لحظه پیشبینی فرا میرسه. اون شما ...
مترجم: نازی نظاملی، شايان شمس
سرپرست گفتار: رضا آفتابی
- به نظرم تیتراژ مثل یک پرده است. وقتی توی تئاتر پرده کنار میره، لحظه پیشبینی فرا میرسه. اون شما رو از یه دنیای روزمره به درون یک دنیای خارقالعاده میکشه.
- تیتراژ فیلمی چسبیده به فیلمه و همیشه من رو به خودش جلب کرد.
- در زمان خیلی مهمی اتفاق میافته. وقتی فیلم میخواد شروع بشه لحظه باارزشیه که نمیشه از دستش داد.
هنر طراحی تیتراژ سینما و تلویزیون
- به نظرم یه تیتراژ مناسب به بیننده احترام میگذاره. در واقع، تا حد ممکن تلاش میشه تا شما رو جذب و سرگرم کنه.
- وفادار بودن به قصهای که فیلم روایت میکنه باعث میشه تیتراژ در خاطر آدم بمونه.
- یکی از پروژههای شرکت ما تیتراژ فیلم هفت اثر دیوید فینچر بود. چیزی که فینچر میخواست توصیف صوری کاری که میکرد بود، نه این که سبکش انعکاس داده بشه بلکه میخواست سبکش به زبان دیگهای تقویت بشه.
- یک سریال تلویزیونی چند سال زمان میبره. هر تیتراژی که براش بسازی عمر بیشتری داره و شامل مفاهیم گستردهتر داستان میشه.
- سریال Mad Men نمونه بارزیه. دان دریپر در حالی که دستش رو پشت صندلیش انداخته، به تصویر نمادین اثر بدل میشه.
- ما قرار نیست که کار کارگردان رو تکرار کنیم. بعضی وقتها خیلی خوبه که تضاد وجود داشته باشه. بزرگترین افتخار برای ما اینه که تیتراژ برخی از یک فیلمه و فیلم بدون تیتراژ نمیتونه وجود داشته باشه و بالعکس. ما همیشه دنبال همین هستیم.
- ایجاد اشتیاق در بیننده، در ابتدای فیلم، قبل از این که چیزی رو ببینه، خیلی کیف داره. چالش واقعی در فیلم Zombie Land ارتباط برقرار کردن بین طراحی و فیلمسازی بود. طبق رویکرد کارگردان، روبن فلیشر، ما تیتر رو با فیلم ادغام کردیم. مسئولیت کل مقدمه فیلم با ما بود. شروع کار به کلی طراحی و فکر نیاز داشت. در نهایت همه چی جور شد. صحنههای آهسته زیبایی که در اونها زامبیها در سراسر کشور مردم رو از بین میبرن و تیترها به همون ترتیب با اونها ادغام میشن و به همون شیوه زیبای مواج تکون میخورن.
- در نتیجه، تیتراژ هم ظریفه و هم ترسناک. به نظرم روبن از اول میخواست تیترها به صورت تایپوگرافیک در تیتراژ باشند. راه حل تعامل با تیتراژ به عنوان بخشی از صحنه بود. تیتراژ به گونهای به یک کاراکتر تبدیل شده بود. ما فهمیدیم که لازم نیست به تصویر غلبه کنیم. تصاویر خارقالعاده بودند. خیلی لازم نبود شوخی رو چاشنی کار کنیم و بگیم بامزهایم. بهش احتیاج نداشتیم.
یه صحنه توی سینما یادمه که توش مردم به تیتراژ میخندیدن. این که ببینی تیتراژ میتونه مردم رو به اون صورت سرگرم کنه، برامون لذتبخش بود.
من همیشه طراحی تیتراژ رو دوست داشتم. همیشه ساخت تیتراژ رو دوست داشتم. سرگرم کردنِ مردم خیلی باحاله. داشتم برنامهریزی میکردم که آتیشبازیهای آخر رو چجوری بگیرم. درک همش میگفت فلوتر باشه، فلوتر باشه. تا این که بالاخره لنز رو از روی دوربین برداشتم.
بنابراین این آتیشبازیهای خوشگل که میبینین فقط کار دوربینه. خیلی زیباست. من هم همونطوری تدوینش کردم و موسیقی براش پیدا کردم و چیزی درست کردم که یه قصیده آهنگین برای فیلم بود.
- لحظههای رمزآلود ابتدای فیلم تنها فرصت موجود برای جذب بیننده داستانه.
- داستانی رو روایت میکنه که کلامی نیست ولی مشخصه که در حال اتفاق افتادنه.
- وقتی همه چیز سر جاش قرار بگیره به بخشی از تجربه شما از فیلم تبدیل میشه. این لحظهایه که طراحی تیتراژ میشه فیلمسازی و داستانگویی.