- فکر میکنم به این دلیل انیمیشن کار میکنم که هر کاری بخوام میتونم انجام بدم و همه چیز تحت کنترل خودمه.
- وقتی فرمی از ویدئو رو خلق ...
- فکر میکنم به این دلیل انیمیشن کار میکنم که هر کاری بخوام میتونم انجام بدم و همه چیز تحت کنترل خودمه.
- وقتی فرمی از ویدئو رو خلق میکنید، در واقع دارید با کند کردن حرکتها هر لحظه از حرکت رو متوجه میشید.
- انیمیشن میتونه به احساسات شخصیت بده، به فکر شخصیت بده.
- به نظر میرسه که چیزی رو که در خواب میبینید میخواید به صورت انیمیشن در بیارید تا بقیه مردم رو در دیدنش شریک کنید.
هنر انیمیشن و موشن گرافیک
- جادویی در انیمیشن وجود داره. برای قرنها، بسیاری از هنرمندان میخواستند که به هنرشون زندگی ببخشند. انیمیشن از زمانهای بسیار دور وجود داشته. با پیدا کردن نقاشیهایی که روی دیواره غارها کشیده شده و پاهای متعددی که برای حیوانات در این نقاشیها ترسیم شده به این نتیجه میرسیم که هنرمند میخواسته حس حرکت رو در تصویر نشون بده.
با شروع قرن نوزدهم و اختراع جعبه جادویی، با عوض کردن تصاویر متناوبی که روی هر قطعه از شیشه وجود داشت، شکل جدیدی از تصویر به دست اومد. ولی انیمیشن تا قبل از به وجود اومدن عکاسی، به صورت جدی وجود نداشت و سینما این امکان رو به وجود میآورد که گروهی از تصاویر به صورت متحرک و زنده دیده بشن.
امروز تعداد زیادی از تکنیکها وجود داره که میشه ازشون استفاده کرد. یکی از این روشهای عالی و سنتی طراحی با دسته. تکنیکهای دیگه عبارتند از انیمیشن عروسکی، انیمیشن خمیری که نوعی انیمیشن عروسکیه و انیمیشن کامپیوتری و CGI هستند.
برخی از پیشگامان اصلی عرصه انیمیشن تاثیر بسزایی روی این رسانه گذاشتند. یکی از اونها امیل کوهن بود. او سادگی و انتظار رو به انیمیشن معرفی کرد. دیگری ونزور مککی بود که فیلمهای خودش رو در سال ۱۹۱۱ و سه سال بعد از کوهن ساخت. او توانایی عجیبی در شخصیتپردازی داشت.
بعدها طی سالهای ۱۹۳۰ استودیوی دیزنی به وجود اومد. جایی که در اون اصول انیمیشن رو تدوین کرده و به کار گرفتند. یکی از این اصول اسکواچ و استرچ نام داشت که خاصیت کشسانی به اشیا میده. اصل دیگری که بهش رسیدند پیشبینی حرکت نام داشت. مورد دیگه پویانمایی ثانویه نام داشت. مثلاً اگه کاراکتری موهای بلند داشت، وقتی از حرکت باز میایستاد، موهاش همچنان به حرکت ادامه میداد و این یک واکنش ثانویه است.
تمامی این جزئیات باعث درستی حرکت در انیمیشن میشد و بیننده رو متقاعد میکرد که داره حرکت واقعی و درستی رو میبینه. و البته راه رو برای آینده هموار کرد.
انتقال اطلاعات
- از زمان پیدایش سینما، فیلمهای آموزشی وجود داشت مثل فیلمهای آموزشیای که سر کلاس علوم میدیدیم. یکی از اونها فیلم آموزشی کلاسیک قدرتهای دهگانه است. فیلمهای دیزنی هم مثال خوبی از این دست ویدئوها هستند. ویدئوی گوفی و گلف که در دهه پنجاه ساخته شد، چگونگی ضربه زدن به توپ رو نشون میده.
با بررسی جدولها و چارتها به این فکر کردیم که میتونیم این کار رو بهتر و متفاوتتر انجام بدیم. پس کار ما اطلاعات دادن به عموم مردم و آموزش اونهاست. بنابراین اولین کاری که کردیم the state of internet نام داشت.
طی پنجاه سال گذشته انیمیشن به طرز بسیار سرگرمکنندهای برای مخاطب به وجود اومده بنابراین فکر میکنم احترام و اعتماد زیادی به این رسانه در زمینه تعریف داستان وجود داره. ولی کار شما اینه که چگونگی پردازش بیننده رو دستکاری میکنین.
به طور کلی در طراحی ارائه مطلب، چیزی که من همیشه مد نظر دارم اینه که اطلاعات مهم رو تا جایی که میشه بزرگ و متمایز نشون بدم. اسلاید شو مثل ویدئو بیننده رو مجبور میکنه که تصاویر رو به خاطر سپرده و اطلاعات خودش رو به اون تصاویر اضافه کنه.
زمان در حال تغییره و امروزه از اینترنت به عنوان انجمن مرکزی ایدهها و فکرها استفاده میکنیم و نقشی که انیمیشن ایفا میکنه در راستای آموزشه.
تجربه و بازی
- موشنگرافیک در واقع ریشه در انیمیشن تجربی داره. نمیدونم آیا مردم میدونن که قدمت اون به قدمت خود سینما بر میگرده یا نه. انیمیشن و موشن گرافیک هردو ما رو به بازی دعوت میکنن و طی همین بازی چیزهای تجربی جالب زیادی تولید میشه.
وقتی کسی اثری رو خلق میکنه قطعاً نقطه نظر مخصوص به خودش رو داره و سعی میکنه آثار جدیدی خلق کنه که معمولاً به طور تصادفی به دست میان. بعد اونها روش خودشون رو اعمال میکنن. با ریسک کردن و استقبال از خطاها و اشتباهات شما میتونین شیوه کاملاً جدیدی از تولید رو در پروسه کاری خودتون وارد کنین.
موشن گرافیک مجموعهای از حرکات عجیب اشیاء انتزاعی روی صفحه نمایشه که داستان رو روایت میکنه. یک نمایش عجیب انتزاعی که روی صفحه نمایش بازی و حرکت میکنه نوعی ساختار روایت داستانه. فکر میکنم این نوع کار بر میگرده به دورانی که به آتش خیره میشدیم.
این نوع تجربه اولیه از نگاه کردن به تصاویر لرزان و درخشان و شنیدن صداهایی که به نظر با این تصاویر هماهنگ میان به شدت در وجود ما جا خوش کرده و موشن گرافیک یعنی همین.
بیان داستانهای شخصی
- انیمیشن رسانهایه که از اون برای بیان داستانهام استفاده میکنم. فیلم کلیتر و عمومیتره و شاید به شما امکان این مشارکت رو نده. من بیشتر از مداد و اثری که ایجاد میکنه خوشم مید. میتونید به لکهها و اثرات تصادفی روی کاغذ برسید و شما درون اتاق خودتون میتونید این دنیای فوقالعاده رو خلق کنید.
- من در انیمیشن بِلی سعی کردم به این فکر کنم که آدم چطوری توسط خواهر بزرگتر خودش طرد میشه و میخواستم این احساسات رو به تصویر بکشم. انیمیشن رسانه فوقالعادهای برای این کاره. فقط افکار خودتونه که به نمایش میذارید.
- فکر میکنم حتی اگه تصاویر آبستره و انتزاعی باشه، در صورت معنیدار بودنش برای خودتون، مخاطب هم اونو خواهد فهمید. من برای انیمیشن بِلی از عناصر انتزاعی استفاده کردم که با توجه به موضوع به نظر متناسب و معنیدار میان.
بعضی از مردم پیش من میان و میگن که کاملاً تصاویر رو درک کردن و میگن که اونها هم گاهی همینطوری فکر میکنن. من با تعجب میپرسم واقعاً؟ و این حس خیلی خوبیه. من دوست دارم با استفاده از انیمیشن حس خودم رو بیان کنم. انیمیشن یه مجموعه جذاب و قابل درکه.
- در انیمیشن همه چیز ممکنه. واقعاً هیچ محدودیتی وجود نداره.
- دلیل این که انیمیشن گرافیکی خیلی پرطرفدار شده اینه که مردم از اینترنت برای بالابردن سطح معلوماتشون استفاده میکنن.
- من طراحی کاراکترهای انیمیشن رو دوست دارم. این که چطور واقعی به نظر بیان.
- دربارهاش فکر کنید. بکشیدش. بهش حرکت بدید. شما میتونید یک انیماتور باشید.