مترجم: نازی نظاملی، شايان شمس
گويندگان: كتايون اعظمی، شايان شامبياتی
گوینده: ساختمانهای شاخص دفتر کلانشهری معماری OMA و اصول بنیادینش که توسط رم کولهاس شکل گرفتهاند از ...
مترجم: نازی نظاملی، شايان شمس
گويندگان: كتايون اعظمی، شايان شامبياتی
گوینده: ساختمانهای شاخص دفتر کلانشهری معماری OMA و اصول بنیادینش که توسط رم کولهاس شکل گرفتهاند از زمان تاسیش در سال ۱۹۷۵ توجه جهانی را به خود جلب کردهاند. بینش منحصربهفردی که در OMA برای مسابقه مرکز فناوری هنر و رسانه در کارلز روهه و در طراحی لا وییت، ژوسیو و کتابخانهی تره گراندِ پاریس شکل گرفت، توجه جهانی را به خود جلب کرد.
این رویکرد در طراحی ساختمان کونستهالِ شهر روتردام نیز به کار گرفته شد. طرز تفکر شدیداً مفهومی کولهاس درباره معماری و همچنین شرایط اجتماعی، از مراحل اولیهی زندگی حرفهای اش آغاز شد. با پیشزمینه روزنامهنگاری و فیلمنامه نویسی، کنجکاوی، پژوهندگی و عطش او برای تحلیل از بنیانهای روند کاری وی و دفترش OMA است. همین رویکرد است که از او معمار و متفکری بسیار بحث برانگیز ساخته است.
او به طور پیوسته از پذیرفتن عنوان ستاره سر باز میزند چرا که معتقد است این تصویر مانع از این میشود که مردم به روشنی عملکرد واقعی او و دفترش را ببینند.
کولهاس: به نظر من آدم نمیتونه معماری شخصی خلق کنه. به این معنی که معماری همیشه پیروی انگیزهی کس دیگریه. از طرف دیگه، من فکر میکنم که معماری ما کاملاً شاخصه چون هر موضوعی، هر سوالی و هر آرمانی رو تحلیل میکنیم و روی میز کار قرار میدیم، طوری که انگار جاییه که میتونیم ببینیم چطوری میشه اینها رو به یه روش جدید طراحی کرد. چطوری میشه روابط جدید ایجاد کرد یا چطوری میشه مواد اولیه رو طوری ترکیب کرد که یه ارزش متفاوت پیدا کنند. و ما سعی میکنیم این کار رو با همه چی انجام بدیم.
گوینده: فرهنگ پویا و پر جنب و جوشِ شرق عامل اصلی علاقهمندی کولهاس به آسیا است. او در دوران کودکی سالها در اندونزی زندگی کرده است. این تجربه اساس شیفتگی امروز او نسبت به این منطقه و معماری آن است.
کولهاس: وقتی دقت کردم متوجه شدم که روش ساخت در شرق و غرب دو روشِ کاملاً و اساساً متفاوت هستند. در غرب همه دارن همه چیز رو به زمین میکوبند. همه چی فشرده است. همه چی تحت یه فشار وحشیانه است. توی آسیا چیزها رو به هم میبندن.
این یکی از چیزهاییه که توی چین کاملاً متفاوته و به همه چیز یه جور حیات میبخشه. بزرگترین ویژگی ساختمون CCTV به نظر من اینه که توی شهریه که توش همه چیز کنترل شده، از لحاظ فرمال چیده شده، و هویت پدیدهها درش خیلی واضح اند. ولی این ساختمون یه کلیت ثابته که یک وجه دائماً در حال تغییر داره. ممکنه قوی به نظر بیاد، بعد ضعیف، بزرگ و بعد کوچیک. ممکنه شبیه به شکاف به نظر بیاد. شبیه به تیرک یا شبیه به چکش. این نوع ناپایداری در کلیت ادای دینی هست به رهایی از هویت و تعهد در چین.
نیازها جهانی هستند و در همه جای دنیا به یک اندازه ضرورت دارند. ایمنی همیشه مساله است؛ همینطور آب و هوا و پول. همیشه نیازهای مشخصی وجود داره، به چه بزرگی، چقدر و برای چند نفر. نیازهایی وجود دارن که کاریشون نمیشه کرد و معمولاً آدم بهشون اعتراض هم نمیکنه ولی ما سعی میکنیم تا ببینیم با این نیازها چه میشه کرد. این جاست که خیلی مهم میشه که هر زمینه چی توی چنته داره؛ از نظر فرهنگی، پتانسیل فرهنگی و سنتی یا میل به تجربه، سرزندگی یا این که هر فرهنگ چه شاخصههایی داره که باهاش شناخته میشه و کدومهاشون به آدم فرصت عمل میده.
گوینده: کازادا موزیکا در پورتو سنگ بنایی ارزشمند برای یکی از آخرین پروژههای دولتی OMA فراهم کرد. پرداختن به فرم، تکنیکهای خلاقانه، و ارزش دادن به زمینهي پروژه از عناصر اصلی طراحی این ساختمان هستند.
OMA به جای انتقال بازار شبانه شلوغ و پرسروصدای داخل سایت، سه سالن نمایش پروژهی مرکز تایپه را بالای بازار احداث میکند.
کولهاس: سالنهای نمایش زیادی همه جای دنیا دارن ساخته میشن. به نظرم بیشتر جاها، آرشیتکتها زیاد با امکاناتی که هست کار نمیکنن. سه تا سالن مجزا با یه لابی در بینشون. انگار هیچ کس به این فکر نمیفته که سعی کنه به چیزی فراتر از کنار هم گذاشتن این عکسها برسه. فرض کنید همه چیز رو در غالب یک ابرطبقه با هم ادغام کنیم و سه تا سالن رو در سه طرفش قرار بدیم. اون وقت سه تا جزء جدا از هم داریم که در عین حال میتونن به هم مرتبط باشن.
من از اول آرشیتکت نبودم. این مهمه. من کارم رو با روزنامهنگاری شروع کردم. فرق هست بین انگیزههای یه روزنامهنگار که تغییر دادن پدیده هاست و انگیزههای یک آرشیتکت که تغییر دادنه. تایپه شهر هیجانانگیزیه. به طور متوسط مردم هیچ جای دیگهی دنیا شبزندهدارتر از اینجا نیستن. همین باعث میشه که زندگی شبانه به شدت پویا باشه. بعضی جاها فضاهای عمومی خیلی شلوغ اند.
به عنوان یه روزنامهنگار، مثلاً ممکنه شما بگین من از رستورانها خوشم میاد. ولی به عنوان یه آرشیتکت من در حال تغییر دادن اوضاع هستم. در واقع به عنوان روزنامهنگار من اون چه که بود رو نگه داشتم ولی به عنوان یک آرشیتکت روی اونها یک ساختمون بنا کردم تا بتونیم از انرژی کافهها واقعاً استفاده کنیم.
گوینده: کتاب تاثیرگذار کولهاس در سال ۱۹۷۸ به نام «نیویورک هذیانگو» که یک بیانیهی معطوف به گذشته است، به فرهنگ تراکم جمعیت در این شهر بزرگ میپردازد. امروز توجه او به تبعات گستردهتر رشد سریع ابرشهرها معطوف شده است.
کولهاس: توی آسیا داره با سرعت دیوانهواری شهر تولید میشه. ولی توجه من به تدریج به سمت نواحی متروک جلب شده. مثلاً در سوییس که کلی از روستاهاش خالی از سکنه شدند یا چین یا هلند. به نظر من مناطق مهم بعدی اینها هستند به همین خاطر الان بیشتر روی اونها تمرکز کردم. اونها جذابترن و باید بگم که در این مورد کتاب نیویورک هذیانگو به هیچ دردی نمیخوره.
نظرات ارسال شده:
hadi74 در 1394/08/12 ساعت 00:07 گفت:
چرا نمیشه دانلود کرد/؟
@mohandes@ در 1394/08/13 ساعت 15:50 گفت:
دانلود نمیشه.لطفا پیگیری کنید.